روستای زاچ بشاگرد
استان هرمزگان-شهرستان بشاگرد-روستای زاچ
شنبه 30 مهر 1390برچسب:, :: 7:6 ::  نويسنده : عیسی زارعی
Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm
شنبه 30 مهر 1390برچسب:روستای زاچ بشاگرد, :: 5:59 ::  نويسنده : عیسی زارعی
همه مذاهب قبول دارند که پیامبر شرط به گمراهی نرفتن را دنبال اهل بیت و عترت بودن>می داند و همه مسلمانان به این حدیث اعتراف دارند پس دلیل این کج رویها دور بودن از عترت پیامبر است و گروهی اجرو مزد پیامبر را مودت ذی القربی می دانند خاصه پیامبر و قران را فراموش کرده و آنچه راه را بر کج رویهاشان باز می کند پیش رو قرار داده و نکته بر داری می کنند.گر چه اینان مودت را مهربانی ومحبت تفسیر می کنند اما باز هم بویی از محبت در رفتارشان دیده نمی شود ،آری محبت اینان شکافتن فرق علی و شکستن پهلوی دختر پیامبر و زهر دادن حسن و قتل عام حسین ویارانش است.به درستی که اینان چه زشت حرمت میهمانی حسین محمد را نگه داشتند در آیین اینان حرمت میهمان ذبح کودک شش ماهه اوستاعترافاتدکترالعمادوهابی شیعه شده او می گوید در جنو یمن که اکثر آنها شافعی مذهبند متولد شدم،در آنجا از کودکی عقاید شیخ محمد عبدالوهاب رابه کودکان تزریق می کنند .او می گوید من در دو حوزه برجسته وهابیت ریاض و یمن درس خوانده ام تا به درجه امام جماعت رسیدم واین درجه را تنها با نوشتن مقالات بر علیه علی به من داده اند و برای وهابیت تبلیغ زیادی کرده ام ،کتابهای مجانی در خیابانها و مدارس برای تبلیغ وهابیت به مردم می دادم و مهمترین درسی که در حوزه علمیه امام محمد سعود ریاض می خواندیم اینکه شیعه دوازده امامی و قلات علی اللهی را با هم یکی می دانستیم و میان شیعه وزیانهای وارده بر اسلام تفاوتی نمی دیدیم و امام علی را عامل اصلی ضرر رساندن به اسلام می خواندیم و او را ستون پنجم دشمنان اسلام برایمان معرفی می کردند و کتاب منهاج السنه ابن تیمیه ما را بر علیه علی وشیعه می شوراند و پایان نامه ما باید بر علیه امام علی بود و اگر کتابی می دیدیم که حتی یک حدیث به نفع علی نوشته بود آن کتاب را آتش می زدیم و خواندن آن کتاب را علما کفر می دانستندو فتوا می دادند که خواندن اینها فعل حرامی است .همه کتابها قائل به عدالت معاویه و ظالم بودن علی بودند حال آنکه در همه کتابهای سنی نوشته اند که پیامبر بارها گفته هر کس با علی نیست دشمن من است و ما وهابیت را اهل سنت واقعی و فرقه های دیگر را کافرمی دانستیم با اینکه عمر بارها اعتراف کرده"اگر نبود قضاوت علی،هلاک شده بودم>آری این وهابیون هستند که امام برجسته آنان آقای بن باز در قرن 20 می گوید هر کس بگوید زمین کروی است و می چرخد کافر است.>قرن20 قزن مادیگری است وانسان بسوی انقلاب کمونیستی 1918 پیش می رود و خدا را در مادیات محصور کرده اند و وهابیون در این برزخ قرن20 بوسیله پول انقلاب می کنند.کمونیست و وهابیت توسل به خدا را کفر می دانند و بسیار نزدیک به هم عمل می کنند و افراد این دو گروه راحت به فرقه دیگری می گروند و دلیل آن خیل کثیر وهابیونی است که قبلا کمونیست بوده اند ویا در حال حاضر هم در کشورهای تازه آزاد شده شوروی،وهابیت شروع به تبلیغ کرده و مردم فقیر آن سرزمین که در گذشته کمونیست و مادیگرا بوده اند راحت با پولهای وهابیون مذهب شیخ محمد عبدالوهاب را پذیرفته و خود را از فقر نجات می دهند .وهابیت که در گذشته شاید صدها نفر بیشتر نبوده اند با پیدایش نفت چنگ در گلوگاه چاههای نفت زده اند و وجود مکه ومدینه و خیل کثیر زائران ،آنان را بر آن داشته که با پخش کردن کتاب میان حجاج،وهابیت راتبلیغ کنندآنان شیخ محمد را بعد از محمد بن عبدالله می دانند وصدها برابر بهتر از علی معرفی می کنند وبا پول دادن به نویسند گان فقیر کشورهای دیگر کتابهای وهابیت را به زبانهای دیگر ترجمه می کنند وبا آمدن نفت،برای چاپ و ترجمه هر کتاب از محمدبن عبدالوهاب200 یا300 دلار پول به نویسندگان فقیر می دهند و آن نویسنده را به عنوان سفیران کشور در میان وهابیون معرفی می کنند.در این میان شاید اشتباه تا حدودی از شیعه نیزصادر شده باشد و دلیل اصلی آن مسلمانانی هستند که در گوشه وکنار و حتی در مناطق سیستان و روستاهای اطراف ایرانشهر و چابهار به دلیل فقر مالی با پولهای وهابیون مذهب خود را تغییر می دهند و پیامبر (ص)نیز فرموده:فقر عامل اصلی کفر است .شاید این دوراندیشی پیامبر بوده و اشاره به زمان حال داشته ،پس آگاه باشیم که فردای قیامت با روی سیاه جلوی پیامبر حاضرمان نکنند Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com
">معاویه(لعنت الله علیه) در 15 رجب سال 60 هجری از دنیا رفت .امام حسین (ع‎ ‎">تقریبا 10 سال از امامتش را در زمان معاویه سپری کرد ،او در این مدت همچنان>بر صلح برادر- امام حسن(ع) - باقی ماند-معاویه قبل از مرگش به پسرش یرید سفارش کرد که بعد از مرگ من اولین کاریکه می کنی اینست که از سه نفر برای خلافت خود بعد از من بیعت می گیری،که یکی از این سه نفر امام حسین (ع) بود. یزید بلافاصله پس از مرگ پدرش قاصدی را به نزد حاکم مدینه فرستاد تا از حسین بن علی برای او بیعت بگیرند>و در صورت سر باز زدن ،بدون درنگ او را بکشند.وقتی که امام را به دار العماره فرا خواندند،به اصحاب خود گفت:که احتمالا معاویه مرده ومرا برای بیعت با یزید>به دارالعماره می برند.امام(ع) عده ای از بنی هاشم را همراه خود بردند و به آنها>فرمودند که اگر آنها قصد کشتن مرا داشته باشند با صدای فریاد من ،شما وارد شوید">امام (ع) از بیعت با یزید امتناع کردند ولی حاکم مدینه بدلیل حضور بنی هاشمr">جرأت نکرد که امام را به قتل برساند Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com
عزیزانی که قصدداریددرمورداسلام تحقیق کنیددقت کنیدکه چه منابعی راانتخاب میکنیدمتاسفانه اکثراکسانی که میخواهنددرمورد اسلام تحقیق کننددنبال کتب صحاح سته میگردندکه شش کتاب است وحدود9000حدیث ازپیامبرنقل شده که 6000حدیث رادرصحاح سته نقل کرده اندباکمی دقت میبینیم که 60درصداین احادیث ازابوهریره است که خودابوهریره یک جاسوس یهودی وبه ظاهرمسلمان بوده که بانوشتن وانتشاراحادیث دروغین وساخته شده بدست مخالفین اسلام قصدتخریب اسلام راداشت واوجمعا19ماه باپیامبربودواین همه احادیث ساخته ونوشته که حتی جناب عمربن الخطاب هم بخاطرساختن احادیث دروغین اوراشلاق زده این درحالیست که امام علی علیه السلام که ازطفولیت باپیامبربزرگ شده تقریبا400حدیث ازپیامبرنقل کرده وگروهی بعدهابه تقلیدازابوهریره بدون اینکه بدانندباسناریوی ازپیش تعیین شده اسپانیایی هاجاسوسانی رادرزمان عثمانی به بلادمسلمانان گسیل داشپندتاباکمک گروهی تندرووبی معرفت به اسلام. نورخداراخاموش کنندکه یکی ازانهامسترهنفرجاسوس المانی است که بعدهاتوسط مسلمانان دشتگیرشده ونقشه های سران ظلم رابرملاکرد هنفرابتدابه ترکیه امدوزبان ترکی یادگرفت ونزدمسلمانان قران رافراگرفت وان رامیخواندوحتی ترجمه وتفسیرمیکردوسپس به عراق رفت وباعلمای عراقی نشست وبرخواست داشت وخودراترکی تازه مسلمان معرفی میکردروزی دریکی ازمحافل جوان بداخلاق وتندخویی واردشدوپس ازچندجمله ای که باعلماصحبت کردهمه مذاهب اسلام راائم ازشیعه وسنی همه راردکردوموردتوحین قرارداد هنفرمیگویدوقتی جوان رادیدم جرقه ای دردلم روشن شدوفهمیدم که بوسیله این جوان مغرورمیتوانم تیشه به ریشه اسلام بزنم پس به اونزدیک شده نامش راپرسیدم گفت محمدبن عبدالوهاب گفتم توچقدرباهوش هستی بااین فهم اگرزمان پیامبربودی حتماخلیفه میشدی بااودوست شدم واوهم بخاطرتعریفهایی که ازش میکردم مراپذیرفت روزی به اوگفتم چرا زن موقت نگیریم وبه او گفتم که در قرآن آمده وقتی با زنان بودید حقوق آنان را بدهید پس معلوم میشود که عقد دائمی نبوده ،چرا من وتو زن موقت نگیریم و خواستم بدین وسیله ترس او را از بین ببرم او هم قبول کرد به شرطی که آن همسر نام او رانداند و کسی خبر دار نشود . با رئیس در میان گذاشتم ویک فاجره انگلیسی را که برای فا سد کردن جوانان مسلمان آورده بودند به شیخ محمد نشان دادم ،پذیرفت ،من و شیخ خطبه خواندیم و نام آن دختر را سفیه گذاشتیم .من وسفیه شیخ را برای مخالفت با فرمانهای شرعی نرم کردیم روزی از شراب خوردن گفتم ،منع کرد، گفتم مگر خلفای بنی امیه شراب نمی خوردند آنها از نهی قرآن کریم تحریم برداشت نکردند ،در همه کتابهای آسمانی شراب حلال است پس عدل خدا کجاست و چون همه این ادیان آسمانی اند نمی شود که برای گروهی حلال وبرای گروهی حرام باشد و عمر شرابش را با آب مخلوط می کرد تا شک خود را از بین ببرد و گفته بو کنید اگر تند بود در آن آب بریزید حلال می شود ،شیخ تا حدودی راضی شد ،سفیه را باخبر کردم در همان شب سفیه به او شراب زیادی خورانده بود و می گفت شیخ شراب راخورده ،مست شده و چندین بار با سفیه آمیزش کرده ،فردا من و شیخ با هم ملاقات کردیم و عقایدم را بر او تحمیل کردم زیرا عقایدش بسیار سست شده بود ،با رئیس مستعمره تماس گرفتم و به او گفتم اسپانیا را با زنا وشراب از مسلمانان باز ستاندیم چند روز بعد با او در مورد روزه بحث کردم و قرآن را آیه ای تفسیر می کردم تا به نفع خودم باشد ،گفتم دین پاکی است و سلامت روان و ادا کردن حق دیگران و آیه 99 سوره حجر را برای او خواندم و گفتم ستایش خدا فقط برای به یقین رسیدن است و بعد از آن دیگر تکلیفی بر گردن مسلمان نیست یعنی آنجه خواهی بکن ،او هم قبول کرد . حال آنکه امام علی (ع)می گوید خدا را ستایش کن تایقین به تو برسد نه تو به یقین و یقین را مرگ معرفی می کند . آری شیخ محمد تفسیر قرآن را از هنفر می گیرد نه از مخزن آن،مستر هنفر دستور تخریب قبور ائمه را می دهد و او هم قبول می کند آری یک مسیحی،مسلمانی را تکلیف می آموزد حال آنکه در انجیل نیز گفته شده "هر قبر از اولیا خدا محلی است که نور خدا از آن بیرون می آید "و شیخ محمد قدرت شیعه را اینجا ضعیف می کند در صورتی که قبلا مرجعی از روی گلیم خانه اش تنباکو را تحریم کرد و حتی زنان ناصرالدین شاه در دربار پادشاه قلیانها را شکستند ودر جواب پادشاه گفتند همان کسی که ما را به تو حلال کرد تنباکو را حرام کردهنفر می گوید :چند روز بعد گفتم نماز واجب نیست و آیه 99طه را برای او خواندم که نماز به یاد خدا بودن است ،میتوانی به روش صوفیه در وقت نماز فقط به خدا فکر کنی و محمد بن عبد الوهاب قبول کرد ،پس از آن جدیتی در نماز خواندن در او ندیدم و اکثر وقتها نماز صبح او بدلیل شب نشینیهای زیاد ترک می شد ، کوشیدم در مورد پیغمبر سخن بگویم مرا بتندی مورد خطاب قرار داد وگفت :بار دیگر اینطور صحبت کنی رابطه ام را با تو قطع می کنم ،از او خواستم مذهب جدیدی غیر از شیعه و سنی طرح کنیم وشیخ محمد را بانی این مذهب معرفی کنیم ،تردید داشت>بعد از مدتی که حتی در سفرهایش با او بودم به دروغ خوابی ساختم و گفتم دیشب خواب دیدم در یک مجلسی از علما نشسته بودیم و پیامبر بر منبر نشسته بود که تو وارد شدی پیامبر به احترام تو بلند شد و پیامبر را آنچنان که علما گفته بودند تو صیف کردم که شک نکند ،گفتم پیامبر تو را خطاب قرار داده که تو وارث و جانشین من در امور دین هستی ،تو گفتی از بیان دانشم می ترسم و پیامبر به تو گفت نترس ای شیخ محمد که من تو را یاری می کنم . شیخ محمد بعد از آنکه چند بار از من سؤال کرد که راست گفتی ؟مصمم شد که نقشه اش را عملی کند و شیخ محمد بن عبد الوهاب از آن روز اسلامی جدید طرح کرد که تا به آنروز حتی بنی امیه هم چنین نکرده بودندآری منشأ اسلام وها بی مستر هنفر ،جا سوس آلمانی و همکار فاجره اش هستند نه شیوخ مسلمان
چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:روستای زاچ بشاگرد روستای زاچ بشاگرد, :: 18:20 ::  نويسنده : عیسی زارعی
>مگر نه اینکه پیامبر ما خاتم پیامبران و کتاب قرآن کتاب پایانی و جهانی برای همه زمانهاست و آیین اسلام ناسخ همه آیین هاست .پس بای د رهبر این جامعه پس از پیامبرنیز مانند خود پیامبراز نظر جامعیت وعلمی چنان باشد که پاسخگوی همه نیازها باشد ،در میدان نبرد از همه شجاع تر باشد ودر سخنوری گوی سبقت را از همه برباید ،از نظر عبادت وتقوا وملکات نفسانی بهترین باشد ،پس چگونه تشخیص چنین رهبری برای انسانهای معمولی ممکن است ؟پس خدایی که از روی رحمت ولطف خود قانون هدایت بندگان را برخود فرض کرده و پیامبران را فرستاده ،آیا نباید این رهبر نیز فرستاده او یا به زبان پیغمبر او باش
این روزراخدمت ریاست محترتربیت بدنی شهرستان بشاگردجناب اقای جوادنظامی تبریک عرض میکنم جناب نظامی شماکه روستای زاچ رامیشناسی ایاتابحال چه خدمتی برای ورزش این روستاانجام داده اید؟ لطفاحدأقل یک موردرابیان فرمایید شایدمردم این روستاازشمابه هیچ مقام وارگانی شکایت نکنندوجوابی نخواهندامافردای قیامت جواب خدای این مردم راچه خواهی گفت ؟
Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com
شنبه 23 مهر 1390برچسب:, :: 6:3 ::  نويسنده : عیسی زارعی
گفت با زنجیر، در زندان شبی دیوانه ای
عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیده اند
من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم بپای کاش میپرسید کس، کایشان بچند ارزیده اند
دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین
ای عجب! آن سنگها را هم ز من دزدیده اند
سنگ میدزدند از دیوانه با این عقل و رای
مبحث فهمیدنیها را چنین فهمیده اند عاقلان با این کیاست، عقل دوراندیش را
در ترازوی چو من دیوانه ای سنجیده اند
از برای دیدن من، بارها گشتند جمع
عاقلند آری، چو من دیوانه کمتر دیده اند
جمله را دیوانه نامیدم، چو بگشودند در گر بدست، ایشان بدین نامم چرا نامیده اند
کرده اند از بیهشی بر خواندن من خنده ها
خویشتن در هر مکان و هر گذر رقصیده اند
من یکی آئینه ام کاندر من این دیوانگان
خویشتن را دیده و بر خویشتن خندیده اند آب صاف از جوی نوشیدم، مرا خواندند پست
گر چه خود، خون یتیم و پیرزن نوشیده اند
خالی از عقلند، سرهائی که سنگ ما شکست
این گناه از سنگ بود، از من چرا رنجیده اند
به که از من باز بستانند و زحمت کم کنند غیر ازین زنجیر، گر چیزی بمن بخشیده اند
سنگ در دامن نهندم تا در اندازم بخلق
ریسمان خویش را با دست من تابیده اند
هیچ پرسش را نخواهم گفت زینساعت جواب
زانکه از من خیره و بیهوده، بس پرسیده اند چوب دستی را نهفتم دوش زیر بوریا
از سحر تا شامگاهان، از پیش گردیده اند
ما نمیپوشیم عیب خویش، اما دیگران
عیبها دارند و از ما جمله را پوشیده اند
ننگها دیدیم اندر دفتر و طومارشان دفتر و طومار ما را، زان سبب پیچیده اند
ما سبکساریم، از لغزیدن ما چاره نیست
عاقلان با این گرانسنگی، چرا لغزیده اند
پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:, :: 21:29 ::  نويسنده : عیسی زارعی
شنیدستم یکی چوپان نادان

بخفتی وقت گشت گوسفندان

در آن همسایگی، گرگی سیه کار
 شدی همواره زان خفتن، خبردار

گرامی وقت را، فرصت شمردی

گهی از گله کشتی، گاه بردی

دراز آن خواب و عمر گله کوتاه

ز خون هر روز، رنگین آن چراگاه
 ز پا افتادی، از زخم و گزندی

زمانی بره ای، گه گوسفندی

بغفلت رفت زینسان روزگاری

نشد در کار، تدبیر و شماری

شبان را دیو خواب افکنده در دام
 بدام افتند مستان، کام ناکام

ز آغل گله را تا دشت بردی

بچنگ حیله گرگش سپردی

نه آگه بود از رسم شبانی

نه میدانست شرط پاسبانی
 چو عمری گرگ بد دل، گله راند

دگر زان گله، چوپان را چه ماند

چو گرگ از گله هر شام و سحر کاست

شبان از خواب بی هنگام برخاست

بکردار عسس، کوشید یک چند
 فکند آن دزد را، یکروز در بند

چنانش کوفت سخت و سخت بر بست

که پشت و گردن و پهلوش بشکست

بوقت کار، باید کرد تدبیر

چه تدبیری، چو وقت کار شد دیر
 بگفت، ای تیره روز آزمندی

تو گرگ بس شبان و گوسفندی

بدینسان داد پاسخ، گرگ نالان

نه چوپانی تو، نام تست چوپان

نشاید وقت بیداری غنودن
 شبان بودن، ز گرگ آگه نبودن

شبانی باید، ای مسکین، شبان را

توان شب نخفتن، پاسبان را

نه هر کو گله ای راند، شبان است

نه هر کو چشم دارد، پاسبان است
 تو، عیب کار خویش از خود نهفتی

بهنگام چرای گله، خفتی

شدی پست، این نه آئین بزرگی است

ندانستی که کار گرگ، گرگی است

تو خفتی، کار از آن گردید دشوار
 نشاید کرد با یکدست، ده کار

چرا امروز پشت من شکستی

کجا بود آن زمان این چوبدستی

شبانان نیستند از گرگ، ایمن

تو وارون بخت، ایمن بودی از من
 نخسبد هیچ صاحب خانه آرام

چو در نامحکم و کوته بود بام

شبانان، آنقدر پرسند و پویند

که تا گمگشته ای را، باز جویند

من از تدبیر و رای خانمانسوز
 در آغلها بسی شب کرده ام روز

چه غم گر شد مرا هنگام مردن

پس از صد گوسفند و بره خوردن

مرا چنگال، روزی خون بسی ریخت

به گردنها و شریانها در آویخت
 بعمری شد ز خون آشامیم رنگ

بطرف مرغزاران، سبزه و سنگ

بسی گوساله را پهلو فشردم

بسی بزغاله را از گله بردم

اگر صد سال در زنجیر مانم
 نخستین روز آزادی، همانم

شبان فارغ از گرگ بداندیش

بود فرجام، گرگ گله خویش

کنون دیگر نه وقت انتقام است

که کار گله و چوپان، تمام اس 

Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com تارفت مراازنظران نورجهان بین کس واقف مانیست که ازدیده چهارفت دورازرخ اودم بدم ازچشمه چشمم سیلاب سرشک امدامدوطوفان بلارفت ازپای فتادیم چوامدغم هجران دردردبماندیم چوازدست دوارفت دل گفت وصالش بدعابازتوان یافت عمریست که عمرم همه درکاردعارفت احرام چوبندیم چوان قبله نه اینجاست درسعی چه کوشیم چوازمروه صفارفت گلچینی ازحضرت حافظ
یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:روستای زاچ بشاگرد, :: 20:0 ::  نويسنده : عیسی زارعی
میگریم ومیخندم دیوانه چنین باید میسوزم ومیسازم پروانه چنین باید میکوبم ومیرقصم مینالم ومیخوانم دربزم جهان شورمستانه چنین باید خلقم زپی افتادندتامست بگیرندم درصحبت بی عقلان فرزانه چنین باید یکسوبردم عارف یکسوکشدم عامی بازیچه هردستی طفلانه چنین باید برتربت من جانامستی کن ودست افشان خندیدن بردنیارندانه چنین باید )معینی کرمانشاهی(
Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com ولادت باسعادت هشتمین اخترتابناک امامت حضرت امام رضا)ع(رابه پیشگاه مبارک ولیعصر)عج(وخدمت همه مسلمین جهان بالاخص شیعیان وارادتمندان ان حضرت تبریک وتحنیت عرض میکنم Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com السلام علیک یاغریب الغرباالسلام علیک یامعین الضعفاءوالفقراالسلام علیک یاسلطان یاابالحسن یاعلی بن موسی الرضا)ع(Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comاین عیدبزرگ راخدمت همه همشهریان عزیزم درشهرستان بشاگردتبریک عرض میکنم التماس دعا
Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com
پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:, :: 15:14 ::  نويسنده : عیسی زارعی
Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com درمحمدچملی یکی ازمداحان ونوحه سرایان بشاگردساکن دهستان جکدان ایشان ازمحبین اهلبیت پیامبر)ص(هستندکه نوحه هاومرثیه های زیادی راسروده وباصدای بسیارخوب وجذاب خویش میخواندایشان هم اکنون بعلت کهولت سن وناتوانی ناشی ازپیری خانه نشین هستند
آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری، روز یکشنبه برای چندمین بار در مدت حضور دو روزه خود در مدینه منوره به قبرستان بقیع رفت و در جمع هزاران زائر ایرانی و سایر ملل اسلامی که در مقابل درهای بسته بقیع تجمع کرده بودند گفت: «طولی نمی کشد که بقیع احیا شود».

به گزارش ایرنا آیت الله هاشمی رفسنجانی عصر یکشنبه پس از حضور در حسینه شیعیان مدینه منوره عازم قبرستان بقیع شد و مسئولان سعودی درهای بقیع را به روی زائران ایران و سایر ملل اسلامی گشودند.

خیل مشتاقان ائمه مدفون در بقیع و حضرت زهرا سلام الله علیها در حالی که شعارهای "صل علی محمد ، یاور رهبر آمد" هاشمی را همراهی می کردند، با چشمنان اشکبار در کنار قبور چهار خورشید بقیع حضور یافتند و مداحان اهل بیت نیز به ذکر مصیب حضرت زهرا (س) پرداختند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع انبوه مسلمانان در بقیع ابراز امیدواری کرد که شیعیان و علاقمندان اهل بیت آنگونه که می خواهند عزاداری کنند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری ضمن تشکر از مساعدت مسئولان سعودی با زوار ایرانی گفت: «آقای ملک عبدالله پادشاه عربستان طی امروز دو بار با وزیر عربستانی همراه من صحبت کرد و از او خواست که رضایت شیعیان مدینه جلب شود. البته شعیان نیز باید در زمان زیارت با متانت به فکر وحدت مسلمین باشند».

هاشمی رفسنجانی ابراز امیدواری کرد، با توجه به جریانی که امروز در عربستان در راس کار است مردم بتوانند به راحتی به اعمال عبادی خود بپردازند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: «باید از فرصتی که برای گفتگو بین مذاهب آغاز شده است برای همدلی مسلمانان بیشترین بهره را ببریم».

رئیس مجلس خبرگان رهبری عصر یکشنبه در حسینه شیعیان مدینه نیز گفت: «زمانی شیعیان در مدینه مشکلاتی داشتند اما به خاطر همدلی و هماهنگی بین من و ملک عبدالله در آن زمان که ولیعهد عربستان بود، مشکلات تا حدودی حل شد و شیعیان مدینه امروز زندگی آسان تری دارند».

هاشمی رفسنجانی با اشاره به اقدام های گسترده صورت گرفته برای نزدیک شدن مذاهب خاطرنشان کرد: «وحدت امت اسلامی امروز ضروری ترین نیاز است تا بتوانیم اسلام را در جایگاهی که خداوند می خواهد بنشانیم».

وی گفت: «با اختلاف و تنازعات، به هم مشغول می شویم و ظرفیت هایی که خداوند اعطا نموده را از دست می دهیم».

وی با تاکید بر اینکه اگر کشورهای اسلامی با هم متحد باشند بزرگترین قدرت هستند افزود: «هدف از سفر به عربستان این بود که بتوانیم سهمی در وحدت مسلمین داشته باشیم».

وی یکی از اهداف اصلی اجلاس گفتمان مذاهب اسلامی در مکه را آماده شدن برای گفتگو با دیگر ادیان دانست و گفت: «در صورتی که با اتحاد وارد مذاکره با سایر ادیان شویم موفق خواهیم اما در صورت داشتن اختلاف نه تنها چیزی به دست نمی آوریم بلکه داشته های خود را نیز از دست می دهیم».

وی در ادامه از شیعیان و اهل سنت خواست اختلاف های جزئی را کنار گذاشته و با مشترکات هماهنگ شوند. وی همچنین از علمای اسلام خواست به وحدت اسلامی کمک کنند و از اختلاف های تفرقه افکنانه خودداری ورزند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری با تاکید بر اینکه دنیای اسلام محتاج تعلیمات ائمه اطهار است گفت: «باید با تدبیر به گونه ای عمل کرد که راه اشاعه مکتب اهل بیت هموار شود».

هاشمی رفسنجانی همچنین صبح یکشنبه از منطقه احد و محل جنگ خندق در اطراف مدینه و طرح توسعه حرم نبوی بازدید به عمل آورد.

رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام همچنین قرار است به عنوان اولین فرد ایرانی روز دوشنبه به منطقه فدک در اطراف مدینه رفته و از این مکان مقدس بازدید به عمل آورد
 
 
نبرد هفته گذشته شيعيان يمني براي کنترل کوهستان‌هاي پيرامون شهر «صنعا» و همچنين فرودگاه اين شهر که با حمله هواپيماهاي ارتش يمن و توپخانه اين ارتش همزمان شده بود، به کشته شدن شماري از شيعيان و همچنين نيروهاي وهابي ـ که از سوي عربستان سعودي حمايت مي‌شدند ـ انجاميد.

به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناك» به نقل از «واشنگتن‌پست»، گروه شيعيان يمني که به «هاشمي» معروفند، براي بيش از يک‌هزار سال بر اين کشور کهن سيطره داشته‌ و بر آن فرمانروايي مي‌كردند تا اين كه در سال 1962، گروهي از افسران شيعي و سني، کودتاي نظامي در اين کشور انجام به راه انداختند که منجر به قدرت يافتن «علي عبدالله الصالح»، رئيس‌جمهور کمونيست اين کشور ـ که خود از شيعيان زيدي است ـ شد.

22 مفتي وهابي در کشور عربستان سعودي، در آخرين اعلاميه‌اي که صادر كردند، علاوه بر مقاومت اسلامي حزب‌الله در لبنان، شعيان يمني را نيز به باد اتهامات فراوان گرفته و اعلام نمودند: همان‌گونه که حزب‌الله در لبنان و ديگر پيروان آنها در عراق، مي‌خواهند بر سرزمين‌هاي سني‌نشين سيطره يابند، شيعيان يمني نيز مي‌خواهند بر کشور يمن سيطره داشته باشند؛ بنابراين بايد با آنها مقابله كرد.

سال گذشته، وزير دفاع يمن، به اصطلاح فتوايي منتشر نمود که بنا بر آن، به سني مذهبان گفته شده بود عليه شيعيان شمال يمن، اقدام نظامي كنند. اين در حالي است که در کشور 23 ميليوني يمن، شيعيان تقريبا در اکثريتند.
هرچند از آغاز سال 2004 که درگيري‌ها در منطقه مرزي عربستان با يمن آغاز شده، بيش از دو هزار تن از دو طرف سربازان و شيعيان کشته شده‌اند، اما تاكنون آمار دقيقي در اين زمينه انتشار نيافته است.

اکنون جاده‌هاي منتهي به شمال يمن از ماه‌هاي گذشته کاملا بسته‌اند و برآورد مي‌شود که صد تن از شيعيان، آواره و بي‌خانمان شده‌اند. همچنين بنا بر آمار، از هر هفت نفر، يک نفر در اين درگيري‌ها ـ که از دو ماه پيش آغاز شده ـ کشته يا زخمي شده‌اند.

اين در حالي است كه دولت يمن، مانع رفت‌و‌آمد خبرنگاران به شمال اين کشور مي‌شود و به آنها گفته است که دنيا، نيازي ندارد مطالب خبرنگاران را درباره استان صعدا بشنود.

دادستان يمن، براي خبرنگاران و عکاساني که از دهکده‌هاي با خاک يکسان شده، عكس و گزارش تهيه كرده‌‌اند، مجازات‌هاي سنگيني تعيين نموده است.

دو نفر که درباره استان صعدا سخن به ميان آورده بودند نيز به مجازات مرگ محکوم شده‌اند. همچنين در اين زمينه، «عبدالکريم الخيواني» ناشر، قرار است فردا به دليل انتشار اطلاعات به مجازات مرگ محکوم شود.

يکي از معلمان شيعه در صنعا مي‌گويد: اگر يک گربه در لبنان بميرد، همه دنيا آگاه مي‌شود، اما در اينجا که اينچنين شيعيان را به خاك و خون مي‌كشند و هيچ کس کمکي نمي‌کند.

«بدرالدين الحوثي»، رهبر شيعيان يمني که مبارزات خود را عليه رژيم قبلا کمونيست، ولي اکنون طرفدار غرب «علي عبدالله الصالح» آغاز كرده بود، از شعار «خدا بزرگ است» و «مرگ بر آمريکا» و «مرگ بر اسرئيل» و «اسلام پيروز است» استفاده مي‌كرد. او در جريان گفت‌وگوهايي که با دولت يمن داشت، ناجوانمردانه هدف قرار گرفت و در سال 2005 ترور شد.

بنا بر اين گزارش، دولت سعودي، فشار سنگيني بر دولت يمن آورده تا اين نيروهاي مبارز را هرچه بيشتر سرکوب كرده و حتي وهابيون را از افغانستان و نقاط ديگر فراخوانده تا اين دولت را در اين امر ياري رسانند، زيرا مناطق نفتي در جنوب عربستان که عمدتا شيعه‌نشين هستند، هم‌مرز شمال يمن است که نيروهاي شيعه آنجا با دولت يمن درگيرند.

هم‌اكنون برخي معتقدند، دولت سعودي، بيش از دولت يمن، خواهان نابودي شيعيان يمني است.
 
گفتني است، طبق اطلاعات دايرة‌المعارف ويكي‌پديا، 45 درصد يمن را اهل سنت تشكيل مي‌دهند كه حدودا 25 درصد جمعيت يمن مذهب شافعی، 5 درصد مالکی و 15 درصد نیز مذهب حنفی دارند.

اما شیعیان یمنی بين 42 تا 46 درصد جمعيت را تشكيل مي‌دهند با اين تفصيل که بین 32 تا 38 درصد شیعه زیدی، 4 درصد شیعه جعفری و 6 درصد هم شیعه اسماعیلی هستند.

سنی ها معمولا در جنوب کشور یمن زندگی می کنند اما شیعیان زیدیه در شمال اين کشور بسر می‌برند و شیعیان جعفری و اسماعیلی نیز در مرکز کشور در شهرهای صنعا و ماریب زندگی می کنند.
 
 
به راستى چرا تنها دخت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) با فاصله‎اى اندك، شبانه، با دلى پر درد به ديدار حق مى‎رود و تا كنون نيز مزارش مخفى مانده است؟! آيا اين سند زنده‎اى از مصائب و مظلوميت‎هاى ايشان نمى‎باشد؟!
يكى از شبهاتى كه از سوي عامه مطرح مى‎شود اين است كه جرياناتى چون سوزاندن درب خانه حضرت فاطمه عليهاالسلام و شهادت حضرت محسن عليه السلام در جريان هجوم به خانه و ... همه از كارهاى زشت و ناپسندى است كه آن را فقط شيعه نقل كرده و فاقد اعتبار است. ما در اين مقاله قسمتى از عبارات‎ و رواياتي‎ كه علماى اهل تسنن از قرن سوم هجرى تاكنون در كتاب‎هاى خود نوشته‎اند را خواهيم آورد كه تصريحاً و تأويلاً اشاره به وقايع مذكور دارد.

پس از رحلت نبي مکرم اسلام وقتي که اميرالمومنين علي عليه السلام مشغول غسل و کفن پيامبر بودند؛ عده‎اي از انصار و مهاجر در سقيفه جلسه‎اي براي تعيين جانشين پيامبر بر پا کردند. اين مردم بي‎معرفت به جاي اين که به فکر انجام مراسم نبي اکرم باشند به دنبال جاه و مقام رفته بودند. اينان تلاش داشتند که روز عيد غدير و معرفي حضرت علي عليه السلام را به عنوان اميرالمومنين و وصي پيامبر اکرم به ظاهر به فراموشي بسپارند و به دنبال هواي نفس خود باشند. در اين بين تعدادي انگشت شمار از جمله عمار، سلمان، ابوذر، طلحه، زبير که از مدافعان اميرالمومنين بودند به عنوان اعتراض به سقيفه و دفاع از اميرالمومنين عليه السلام در خانه ايشان جمع شده بودند. مردم که حسابي جوگير شده بودند به بهانه بيعت گرفتن از اين افراد براي خليفه اول، راهي منزل حضرت شدند و در اين بين حرمت خاندان وحي و دختر نبي و اهل بيت ايشان را حفظ نکردند و بي‎حرمتي‎هاي بسياري در آنجا صورت گرفت. تا جايي که از آتش زدن درب خانه هم کوتاهي نکردند. علماي عامه نيز اين موارد را در کتاب‎هاي خود ذکر کرده‎اند که نام کتاب و آدرس آنها را ذکر مي‎نمائيم.

1ـ ابن أبى شيبه (متوفى 235 ه.ق) در كتاب خود به نام «المصِّنف» جلد هفتم، صفحه 432 روايت شماره 37045(چاپ بيروت) .

2ـ ابن قتيبه (متوفى 276 ه.ق) در كتاب خود به نام «الامامة و السياسة» ج 1، ص 12، چاپ مصر.

3- بلاذرى (متوفى 279 ه. ق) در كتاب خود به نام «انساب الأشراف» چاپ مصر، ج 1، ص 586، تحت عنوان «امر السقيفه» در حديث شماره 1184.

4- طبرى (متوفى 310 ه.ق) در كتاب خود به نام «تاريخ الاُمم و الملوك» ج 2، ص 443، چاپ بيروت.

5- مسعودى(متوفى 346 ه.ق) در كتاب خود به نام «اثبات الوصيه» ص 142، تحت عنوان «حكاية السّقيفه» .

6- ابن عبد ربّه (متوفى 328 ه.ق) در كتاب خود به نام «عقد الفريد» ج 3، ص 64، چاپ مصر.

7- شهرستانى (متوفى 548 ه.ق) در كتاب معروف خود «الملل و النّحل»، ج 1، ص 57، چاپ بيروت.

8 ـ ابن ابى الحديد (متوفاى 655 ه. ق) در «شرح نهج البلاغه»، ج 2، ص 56(چاپ بيروت).

پس از رحلت نبي مکرم اسلام وقتي که اميرالمومنين علي عليه السلام مشغول غسل و کفن پيامبر بودند؛ عده‎اي از انصار و مهاجر در سقيفه جلسه‎اي براي تعيين جانشين پيامبر بر پا کردند. اين مردم بي‎معرفت به جاي اين که به فکر انجام مراسم نبي اکرم باشند به دنبال جاه و مقام رفته بودند. اينان تلاش داشتند که روز عيد غدير و معرفي حضرت علي عليه السلام را به عنوان اميرالمومنين و وصي پيامبر اکرم به ظاهر به فراموشي بسپارند و به دنبال هواي نفس خود باشند. در اين بين تعدادي انگشت شمار از جمله عمار، سلمان، ابوذر، طلحه، زبير که از مدافعان اميرالمومنين بودند به عنوان اعتراض به سقيفه و دفاع از اميرالمومنين عليه السلام در خانه ايشان جمع شده بودند.
9- اسماعيل عمادالدين (متوفى 732 ه.ق) در كتاب خود به نام «المختصر فى أخبار البشر»، چاپ مصر، ج 1، ص 156.

10- عمر رضا كحاله در كتاب خود به نام «أعلام النساء» چاپ بيروت، در قسمت حرف «فاء» ذيل نام فاطمه بنت محمد (صلى الله عليه و آله).




شهادت حضرت محسن عليه السلام
گفتيم که مردم بي‎وفاي آن عصر به دنبال تحريک برخي به در خانه دختر رسول خدا آمدند و نسبت به وصي پيامبر اکرم، اميرالمومنين علي عليه السلام بي‎حرمتي کردند و اين هجوم به خانه وحي ضايعاتي را در پي داشت و حضرت زهرا عليهاالسلام، عزيز رسول خدا، همو که پيامبر اکرم بارها در موردش فرموده بود: "کسي که فاطمه دخترم را آزار دهد، مرا آزار داده و کسي که مرا آزار دهد باعث ناخشنودي خدا مي‎شود"؛ را صدمه زدند. از جمله اين که باعث شدند که حضرت، فرزند شش ماهه‎اش را که رسول خدا نامش را "محسن" نهاده بود و هنوز به دنيا نيامده بود را سقط نمايد. در بسياري از منابع عامه نيز به سقط حضرت محسن بن علي عليهماالسلام اشاره شده است که نام آن منابع را ذکر مي‎نماييم.

1ـ ابن شهر آشوب سروى در كتاب «المناقب» خود ج 3، ص 132، از كتاب «المعارف» ابن قتيبه دينورى اين واقعه را نقل کرده است.

2ـ مسعودى در«اثبات الوصيه» صفحه 142.

3ـ شهرستانى در كتاب «الملل و النحل» چاپ بيروت، ج 1، ص 57.

4ـ ذهبى در كتاب «الميزان الاعتدال»، ج 1، ص 139، رقم 552.

5ـ صفدى در كتاب خود به نام «الوافى بالوفيات»، ج 6، ص 17.

6ـ الاسفرائينى التميمى در كتاب «الفرق بين الفرق»، ص 107.

7ـ الحموئى الجوينى الشافعى در كتاب «الفرائد السمطين»، ج 2، ص 35.

8ـ ابن ابى الحديد معتزلى در «شرح نهج البلاغه»، چاپ بيروت، ج 14، ص 192.

مردم بي‎وفاي آن عصر به دنبال تحريک برخي به در خانه دختر رسول خدا آمدند و نسبت به وصي پيامبر اکرم، اميرالمومنين علي عليه السلام بي‎حرمتي کردند و اين هجوم به خانه وحي ضايعاتي را در پي داشت و حضرت زهرا عليهاالسلام، عزيز رسول خدا، همو که پيامبر اکرم بارها در موردش فرموده بود: "کسي که فاطمه دخترم را آزار دهد، مرا آزار داده و کسي که مرا آزار دهد باعث ناخشنودي خدا مي‎شود"؛ را صدمه زدند.
نارضايتى‎هاى حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام از برخي صحابه
از جمله مسائل قابل طرح و بحث كه مربوط روزهاي آخر زندگي حضرت زهرا عليهاالسلام مي‎شود مسئله ناراضى بودن حضرت زهرا عليهاالسلام از برخي صحابه رسول خدا است (چه اين كه نارضايتى حضرت فاطمه عليهاالسلام، نارضايتى رسول خدا و در نتيجه نارضايتى خداوند بارى تعالى است) ما در اين جا با ذكر اسناد و مداركى از اسلاف عامه كه از معتمدين و بزرگان ايشان هستند، اين مسئله و دلائل آن را مورد بررسى قرار مي‎دهيم.


قسمت اول ـ تدفين شبانه
از دلايلى كه نارضايتى حضرت زهرا عليهاالسلام را مى‎رساند و علماى اهل تسنّن در منابع خويش ذكر كرده‎اند، تدفين مخفيانه و شبانه است. به راستى چرا بايد دختر بزرگوار حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نمايند تا ايشان را بدينگونه و شبانه تدفين نمايند؟! و کسي بر پيکر مطهر ايشان نماز نخواند؟!

پاسخ اين سؤال در لابلاى كتب اهل تسنن موجود مي‎باشد.

1- محمدبن اسماعيل بخارى در الصحيح، ج 5، ص 177، چاپ احياء الثرات ـ بيروت.

2- احمد البيهقى در السنن الكبرى، ج6، ص 300، چاپ بيروت.

3- مسلم بن الحجّاج القشيرى در الصحيح، ج3، ص 1380، چاپ مصر.

4ـ ابن اثير در كتاب «الكامل فى التاريخ»، ج 2، ص 126

5- حافظ عبدالدّين محمد بن أبى شبيه، ج 4، كتاب المصّنف، ص 141. «انّ عليّاً دفن فاطمه ليلاً.»

6- اُبى فلاح الحنبلى در كتاب شذرات الذهب، ج 1، ص 15،چاپ قاهره آورده است:

«و غسَّل فاطمةُ، اسماء بنت عميس و على (عليه السلام) و دفنها ليلاً.»

به راستى چرا بايد دختر بزرگوار حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نمايند تا ايشان را بدينگونه و شبانه تدفين نمايند؟! و کسي بر پيکر مطهر ايشان نماز نخواند؟!

7- سيوطى در كتاب الثغور الباسمه، ص 15،چاپ بمبئى آورده است.

«و غَسلها زوجها على، و صَلّى عليها و دفنها ليلاً»؛ همسرش علي او را شبانه غسل داد، بر او نماز خواند و دفنش کرد.

8- عبدالرحمن بن عمرو الدمشقى در كتاب تاريخ أبى ذرعة ج1، ص 290 چاپ دمشق گويد: «توفّيت فاطمة، بعد رسول الله (صلى الله عليه وآله) بستّه اشهر، فدفنها على بن ابى طالب ليلاً»؛ فاطمه شش ماه پس از پيامبر رحلت کرد و علي (عليه السلام) شبانه دفنش کرد.

9ـ ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ج 6، ص 50 .

لازم به يادآورى است كه در منابع ذكر شده در اين قسمت از اهل سنت علاوه بر تدفين شبانه به مورد ديگرى نيز توجّه شده بود و آن اعراض حضرت زهرا (عليهاالسلام) از خليفه اول و عدم تكلّم ايشان با او تا زمان وفات است و اين خود نيز دليلى ديگر بر غضب حضرت فاطمه (عليهاالسلام) بر او دارد.



قسمت دوم ـ خطبه حضرت زهرا(عليهاالسلام) در مسجد و در بستر بيمارى
در منابع اهل تسنن به مطلب (ناراضى بودن حضرت فاطمه عليهاالسلام از شيخين) تصريح شده است:

ابن قتيبه در كتاب الامامة و السياسة، ص14، و نيز محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 99 كفاية الطالب.

از ديگر مصادرى كه گواه بر خشم و غضب حضرت زهرا(عليهاالسلام) بر برخي از صحابه است خطبه ايشان در مسجد است. كه در مصادر اهل تسنّن خطبه مذكور ضبط شده است:

(در قديمي‎ترين نسخه در كتاب بلاغات النساء، نوشته ابوالفضل احمد بن ابى طاهر مروزى، که متولد 204 و متوفاى 280 هجرى است حاوى خطبه‎هاى بليغ زنان عرب است.

آيا الفاظ سنگين و سرشار از استدلال خطبه فدکيه، دليل بر مصائب و رنج‎هاى وارده بر حضرت زهرا عليهاالسلام بعد از وفات پدر بزرگوارشان نيست؟!

بلاغات النساء، صص 23 و 24، چ بيروت

و ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص78

و المناقب، احمد بن موسى كه سند آن منتهى به عايشه است

و السقيفه، ابوبكر احمد بن عبدالعزيز جوهرى كه از بزرگان اهل‎‎سنت است و در كتابش به سندهاى مختلف اين خطبه را نقل كرده است.

آيا الفاظ سنگين و سرشار از استدلال خطبه فدکيه، دليل بر مصائب و رنج‎هاى وارده بر حضرت زهرا عليهاالسلام بعد از وفات پدر بزرگوارشان نيست؟!

پس از چند روز حضرت در اثر مصائب و لطمات وارده در بستر بيمارى قرار گرفتند و هنگامى كه خبر به زنان مهاجر و انصار رسيد شايد براى جبران و كاهش اشتباهات مردانشان به عيادت آمدند و از احوال حضرت پرسيدند؟ حضرت در پاسخ به اين سؤال فرمودند:


«قالت: اصبحتُ و الله عائفة لدنيا كنّ، قاليةً لرجالكنّ»؛ «به خدا سوگند صبح كردم در حالى كه از دنياى شما بيزارم و بغض مردان شما در دلم جاى گرفت.»

آيا اين سخنان، سخنان كسى نبود كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) درباره‎اش فرمود: من به شادى‎اش شادمان هستم و در ناراحتى او ناراحت... ؟!!

و از طرفى در كتب اهل سنت آمده است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مورد حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) فرمودند: «فاطمةُ بضعة منى، فمن أغضبها، أغضبنى»؛ فاطمه پاره تن من است، غضب او ، غضب و ناراحتي من است.

لازم به ذکر است که علامه امينى در جلد 7 كتاب الغدير صفحه 232 نام شصت تن از علماى اهل تسنن را ذكر كرده‎اند كه حديث فوق را در كتب خويش آورده‎اند.


و يا اين كه «ان اللهَ تبارك و تعالى يغضبُ لِغضب فاطمة و يرضى لرضاها.»
و نيز «من غضبت عليه ابنتى فاطمة غضبتُ عليه و من غضبتُ عليه غضب الله.»

چه شده است كه حال، آن بانوى بزرگوار اينگونه سخن مى‎گويند و اين چنين نارضايتى خويش را اعلام مى‎كنند! آيا بهانه‎اى و ابهامى براى كسى در طول تاريخ باقى مى‎ماند؟!


پس بنابر آنچه خود اهل سنت به آن اقرار دارند غضبناك بودن حضرت زهرا(عليهاالسلام) از آنان در مورد صدمه زدن ايشان از جانب برخي از صحابه و تابعين آنان مسلم است و بنابر احاديث صحيح السند كه متفق بين علماى اهل تسنن است صدمه به حضرت زهرا (عليهاالسلام)، اذيت رسول خدا که، اذيت خدا را به دنبال دارد و هر كس كه اطلاع اندكى از آيات قرآن داشته باشد، نتيجه خواهد گرفت:
به راستى چرا تنها دخت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) با فاصله‎اى اندك، شبانه، با دلى پر درد به ديدار حق مى‎رود و تا كنون نيز مزارش مخفى مانده است؟! آيا اين سند زنده‎اى از مصائب و مظلوميت‎هاى ايشان نمى‎باشد؟!

اولاً صدمه به حضرت زهرا(عليهاالسلام) كه همان اذيت پيامبر صلى الله عليه و آله است، باعث غضب الهى و دور شدن از رحمت خداوند در دنيا و آخرت مى‎گردد.

«ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الآخرة و اعدّلهم عذاباً مهينا» (احزاب :57)؛ آنان كه خدا و رسول او را به عصيان و مخالفت اذيت مى‎كنند خدا آنها را در دنيا و آخرت لعن كرده (و از رحمت خود دور فرموده) بر آنان عذابى خوار كننده مهيا است .

«والذين يؤذون رسول الله لهم عذابٌ اليم»(التوبه:61)؛ و براى آنان كه رسول خدا را اذيت كنند، عذاب دردناكى است .

و ثانياً هر كس كه مورد غضب الهى واقع شود گمراه است. چرا كه «و من يحلل عليه غضبى فقد هوى» (طه /81 )؛ و هر كس مستوجب خشم من گرديد همانا خوار و هلاك خواهد شد.

و ثالثاً هر كس كه مورد غضب الهى واقع شود را نمى‎توان دوست و ياور قرار داد چون كه خداوند مى‎فرمايد:

«يا ايهاالذين آمنوا لا تتولّوا قوماً غضب الله عليهم»(ممتحنه :13)؛ اى اهل ايمان هرگز قومى را كه خدا بر آنان غضب كرده يار و دوستدار خود نگيريد .

يعنى اين كه به دستور خداوند نبايد آنان را كه خدا و رسول مورد غضب قرار داده‎اند دوست داشت چرا كه خدا و رسولش، به غضب فاطمه (عليهاالسلام) غضبناك و به اذيت او خشمناك مى‎شوند.

به راستى چرا تنها دخت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) با فاصله‎اى اندك، شبانه، با دلى پر درد به ديدار حق مى‎رود و تا كنون نيز مزارش مخفى مانده است؟! آيا اين سند زنده‎اى از مصائب و مظلوميت‎هاى ايشان نمى‎باشد؟!
 
چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 6:10 ::  نويسنده : عیسی زارعی

بقلم: داود الهامى

سعودبن عبدالعزيز، در سال‏1216 كه كربلا را قتل عام كردند و به جنايات بى‏سابقه‏اى مرتكب شدند، متوجه نجف اشرف گرديدند. اين حادثه را مؤلف كتاب 2«ماضى‏النجف و حاضرها» از قول كسى كه خود شاهد بوده، چنين نقل مى‏كند: سعود به نجف هجوم آورد و آن را محاصره كرد، دو طرف شروع به تيراندازى نمودند از مردم نجف پنج تن كه يكى از آنان عموى من سيد على حسينى مشهور به «براقى‏» بود، به قتل رسيدند، اهل نجف چون از اعمال و رفتار وهابيان در كربلا و مكه و مدينه آگاه بودند، سخت در اضطراب و نگرانى به سر مى‏بردند، زنان چه پيرو جوان از خانه‏ها بيرون آمدند و در حالى كه در شهر مى‏گشتند به هر دسته از مدافعان كه مى‏رسيدند، جمله‏هاى تهييج‏آميزى مربوط به دفاع از شهر و حفظ نواميس بر زبان مى‏راندند و حميت و غيرت ايشان را به جوش مى‏آوردند. تمام مردم شهر با گريه و فرياد به خدا استغاثه كردند و از اميرمؤمنان على(ع) مدد خواستند، خداوند به فريادشان رسيد، دشمن گريخت و جمعش پراكنده گشت. (1)

مردم نجف، احساس كردند كه وهابيها دست‏بردار نيستند و به هر حال به نجف حمله خواهند كرد نخستين اقدامى كه كردند، اين بود كه خزانه اميرمؤمنان على(ع) را به بغداد منتقل ساختند تا مانند خزانه حرم نبوى به غارت نرود. (2) پس از آن آماده دفاع از وطن و جان خود شدند.

پيشوا و رهبر مردم در دفاع از شهر نجف، عالم بزرگ شيعه علامه شيخ جعفر كاشف‏الغطاء بود كه علماى ديگر نيز او را يارى مى‏كردند، مردم شروع به جمع‏آورى اسلحه نمودند و چند بعد روز از اين آمادگى، سپاه وهابى در اطراف شهر فرود آمدند و شب را در بيرون حصار ماندند.

گويند عده تمام كسانى كه در آن موقع از نجف دفاع مى‏كردند، بيش از دويست تن نبودند، زيرا مردم نجف پس از اطلاع از هجوم وهابيها، گريخته و به عشاير عراق پناه برده بودند. تنها جمعى از مشاهير علما از قبيل شيخ حسين نجف و شيخ خضر شلال و سيد جواد صاحب مفتاح‏الكرامه و شيخ مهدى ملاكتاب و گروهى ديگر از علما باقى مانده بودند كه كاشف‏الغطاء را يارى مى‏كردند آنان، همه تن به مرگ داده بودند، زيرا شماره دشمنان و مهاجمان بسيار و ايشان اندك بودند. اما با كمال تعجب مشاهده شد كه سپاه وهابى، درحالى كه شب را در بيرون دروازه‏هاى شهر به روز مى‏رساندند، هنوز سپيده‏دم ندميده بود كه همه آنها از اطراف شهر پراكنده شده بودند. (3) و از كسانى كه خود شاهد و ناظر جريان بوده است، تعداد وهابيان مهاجم به نجف را 15000 تن ذكر كرده كه 700 نفر از ايشان به قتل رسيدند.

ابن بشر مورخ نجدى در تاريخ نجد درباره حمله وهابيها به نجف مى‏نويسد كه: در سال 1220 سعود با سپاهى انبوه از نجد و نواحى آن به بيرون مشهد معروف در عراق(نجف) فرود آمد و مسلمانان را (وهابيان) در اطراف شهر پراكنده ساخت و دستور داد باروى شهر را خراب كنند، چون ياران او به شهر نزديك شدند، به خندقى عريض و عميق برخورد كردند و هرچه خواستند نتوانستند از آن عبور كنند و در جنگى كه ميان دو طرف رخ داد، در اثر تيراندازى از بارو و برجهاى شهر جمعى از وهابيها(به تعبير ابن بشر) مسلمانان كشته شدند و آنها بناچار از شهر عقب نشستند و به غارت نواحى و اطراف پرداختند. (4)

 

ادامه بحث را در ادامه مطلب بخوانید.

موج گرایش به مذهب اهل بیت علیهم السلام در میان اهل سنت رو به فزونی نهاده

و هر روزه تعدادی از اندیشمندان و روشنفکران اهل سنت به تشیع می پیوندند.

و از آنجا که این مستبصرین در گفته ها و تالیفات خود برای اثبات حقانیت مذهب تشیع

به کتب معتبر اهل سنت و احادیث معتبری که در این کتب آمده (مانند احادیثی که در 

در مورد ولایت حضرت علی بیان شده)استناد می کنند.این موضوع باعث نگرانی برخی

علمای اهل سنت شده تا جائیکه در کتب معتبر تاریخی دست برده و آنها را تحریف

کرده اند.!

<<آیة الله سيد محمد يثربي استاد دروس خارج حوزه علميه قم در سي و ششمين

جلسه تفسير آيات ولايت و امامت كه در كاشان و در حسينيه مرحوم آية الله يثربي

قدس سره برگزار گرديد اظهار داشتند كه متاسفانه دربرخي مجامع علمي اهل سنت

از مدتها قبل خيانتي بزرگ آغاز شده است و در برخي از احاديث معتبرترين كتب اهل

سنت از قبيل صحيح بخاري و صحيح مسلم حذف شده يا جابجائي در آنها صورت

گرفته است در حاليكه بنابر اعتقاد اهل سنت اين دو كتاب پس از قرآن صحيحترين

كتابها محسوب مي شوند.

آيةالله يثربي پس از بيان اتفاق ناگوار اعلام داشتند:حاضريم درحضور علماي اهلسنت

به وضوح نشان دهيم كه در كدام چاپ از بخاري كدام حديث مورد دستبرد قرار گرفته و

كدام حديث جابجا شده است.اين يك خيانت بزرگ علمي است كه پيروان يك مكتب

در صحيحترين كتب تحريف ايجاد كنند.اگر تعصب باعث شود در معتبرترين كتب تحريف

اتفاق افتد،ديگر چه اعتمادي باقي خواهد ماند؟>>

نمونه ای از تحریف کتب معتبر تاریخی:

حديث دار در روز انذار :

پیامبر اعظم(ص) با اشاره به امام علی(ع)فرمودند:<<ان هذا اخی و وصی و خلیفتی

من بعدی،فاسمعوا له و اطیعوا این برادر من،وصی من و جانشین من بعد از من است،

پس به او گوش فرا دهید و از او اطاعت نمائید.>>

(منابع موثق اهل سنت : تاريخ طبري ج 2 ص 319، تاريخ ابن اثير ج 2 ص 62، سيره حلبيه ج 1 ص 311، شواهد التنزيل حسكاني ج 1 ص 371، كنز العمال ج 15 ص 15، تاريخ ابن عساكر ج 1 ص 85، تفسير خازن نوشته علاءالدين شافعي ج 3 ص 371، حيات محمد نوشته حسنين هيكل چاپ اول – باب « وانذر عشيرتك الاقربين» )

این حدیث از احادیث صحیح و درست است که مورخان آن را در آغاز بعثت پیامبر نقل

کرده اند.اما سیاست و لجاجت،همه حقایق و رویدادها را وارونه جلوه داد و عوض کرد.

محمد حسنین هیکل تمام حدیث را در کتابش (حیات محمد)و در صفحه ۱۰۴ از چاپ

اول سال ۱۳۵۴ هجری قمری آورده است،اما در چاپ دوم و چاپهای بعدی این جمله

<<وصیی و خلیفتی من بعدی>>حذف شده است!!همچنین از کتاب تفسیر طبری

ج ۱۹ص۱۲۱این جمله را حذف کرده اند و به جای آن کلمات دیگری ازخودشان نوشته

اند!!غافل از اینکه خود طبری همین روایت را در تاریخ خودش ج ۲ ص ۳۱۹ بطور کامل

نقل کرده است.!!!

حال پرسش ما این است که چرا عده ای بیشترین تلاششان آنست که حقیقت را 

بپوشانند تا واقعیات آشکار نشود؟چرا گاهی احادیث صحیح را توجیه می کنند و 

معانی دیگری را برایش جعل می کنند(همچنانکه معنای حدیث غدیر را تنها دوستی 

علی می دانند نه سرپرستی و ولایت علی!)و گاهی احادیثی را که با مذهبشان 

ناسازگار است،تکذیب می کنند،هر چند در صحاح و مسندهای خودشان آمده باشد.

و گاهی نیمی از حدیث یا دو سومش را حذف می کنند و به جای آن جمله هایی از 

خود اضافه می کنند!و گاهی روایات موثق را مورد تشکیک و طعن قرار می دهند زیرا 

احادیثی روایت کرده اند که با هوای نفسشان سازگار نبوده است.گاهی هم احادیثی

را در چاپ اول کتاب نقل کرده اند و در چاپهای بعدی حذف می کنند و هیچ اشاره ای 

به انگیزه حذف و نادیده گرفتن حدیث نمی کنند، چرا و به چه منظور سخنان را تغییر

می دهید؟چرا و به چه منظور احادیث را تحریف می کنید؟چرا و به چه منظور حقایق و

رویدادها را وارونه نشان می دهید؟؟؟

لازم به ذکر است:مراکزی در قم مشغول بررسی و مقایسه کتب قدیم با کتب جدید

اهل سنت هستند.این مراکز حتی با عکسبرداری از کتب مدارک خوبی را بر تحریف

کتب جدید سقیفه گرایان ارائه می دهند.

امید است با سرعت بیشتری این توطئه علمی مذهبی به گوش عموم مردم اعم از

شیعه و سنی برسد تا معلوم شود که حق کجاست و حقیقت کدام است.انشاالله

 

 

تهدمت والله اركن الهدي

چند صباحي است که وقتي صحبت از سامرا مي شود حس غريبي تمام وجود شيعه را چنگ مي زند. گلدسته هاي فرو ريخته فرياد مظلوميت فرزندان علي مرتضي(ع) را نجوا مي کنند. اين شهر هنوز هم درحق فرزندان حضرت زهرا(س) بي مهر است.

چهارشنبه؛ سوم اسفند 84، بيست و سوم محرم 1427.
بامداد است؛ هنگام اذان صبح. همه جا تاريک است. انگار تمام تاريکى تاريخ يکجا جمع شده، انگار شب نمى‏خواهد چنبره‏اش را از روى زمين جمع کند. ولوله‏اى شهر را فرا گرفته، عجيب وضعيتى است.
مى‏گويند عده‏اى با لباس نيروهاى امنيتى عراق، وارد صحن حرم عسگريين عليهماالسلام شده‏اند و پس از بستن دست و پاى خدام و نگهبانان حرم که اتفاقا آن شب برخلاف رويه معمول، تعدادشان خيلى کم بوده، دو بمب قوى را يکى در سرداب و ديگرى را زيرگنبد در کنار ضريح مطهر قرار داده‏اند و به سرعت آنجا را ترک کرده‏اند و بعد ...
قسمت‏هاى زيادى از گنبد طلاپوش سامرا از بين رفت، يکى از گلدسته‏ها فرو ريخت، سرداب ويران شد و قلب‏هاى بسيارى شکست. آن شب
سامرا عزادار شد. نجف و کاظمين و کربلا و بقيع عزادار شدند، شيعه عزادار شد. آن شب بشريت براى هميشه تاريخ عزادار شد.

بررسى چرايى و علل وقوع اين حادثه دردآلود و تلخ را در ادامه مطلب بخوانید

در جاده ي برتري جويي، محدوديتي براي سرعت وجود ندارد (ديويد جانسون) کسي كه حفظ جان را مقدم بر آزادي بداند، لياقت آزادي را ندارد (بنجامين فرانكلين) وقتي نهال آزادي ريشه گرفت، به سرعت رشد و نمو مي كند (جورج واشنگتن) براي جامعه، فضيلت و اخلاق از نان شب هم واجب تر است. اگر جامعه اي شكست اخلاقي بخورد با هيچ نيرويي نمي توان شكست را جبران نمود (افلاطون) خوشبخت ترين مردم كسي است كه براي برتري هاي ديگران ارزش قائل است و از شادي ديگران آن قدر شاد مي شود كه گويي اين شادی متعلق به اوست
Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.comImage Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com

    درباره وبلاگ

به وبلاگ روستای زاچ بشاگرد خوش آمدید
    آخرین مطالب
نوروزتان پیروز
شعری ازحضرت امام خمینی (ره)درباره نوروز
نتایج ارای حوضه انتخابیه میناب رودان جاسک سیریک وبشاگرداعلام شد تصویری زیباازگبیعت زیبای روستای زاچ بشاگرد اصل موضوع فراموش نشود حسینیه قدیمی روستای داربست سریال مختارنامه سریالی که بردل نشست تصویرداربستی تسلیت عرض میکنم شهادت امام رضا وامام حس ورحلت بیامبر شهیدمصطفی احمدی روشنشهیدعلم ودانش شهادتت مبارک اس ام اس فلسفی زیارت عاشورا نامه خانواده شهید احمدی روشن به رهبر انقلاب مناجاتی ازصحیفه سجادیه افرادنیکوکاربیشترعمرمیکنند عکسهایی ازروستای داربست ارسال کننده یوسف صادقی نکته ای چند*ازپروین اعتصامی تصاویری ازمحرم 90 تصاویری ازروستای زاچ محرم 1432-ق 1390ش بوی محرم می اید استانه حضرت ابالفضل )ع(روستای داربست بشاگرد عیدغدیرراخدمت همه شیعیان تبریک عرض میکنم تصویرهایی ازروستای زاچ بشاگرد عیدقربان سال 1361بشاگرد تصاویری زیباازروستای داربست بشاگرد عکس jjj منشاءوهابیت
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روستای زاچ بشاگرد و آدرس zachi.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان